هــيــــچ راهــ فـــــراريــــ نــيــسـت




گفته بودند که از دل برود يار چو از ديده برفت


سالها هست که از ديده‌ي من رفتي ليک



 دلم از مهر تو آکنده هنوز



 دفتر عمر مرا



 دست ايام ورقها زده است



 زير بار غم عشق قامتم خم شد و پشتم بشکست



 در خيالم اما



 همچنان روز نخست تويي آن قامت بالنده هنوز



 در قمار غم عشق



 دل من بردي و با دست تهي



 منم آن عاشق بازنده هنوز



 آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش



 گر که گورم بشکافند عيان مي‌بينند



 زير خاکستر جسمم باقيست



 آتشي سرکش و سوزنده هنوز





تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

قاب چوبی تولید و نصب درب اتوماتیک و کرکره برقی داستانک های شیشه ای s.mahdix ویزای اسلواکی زادبوم معرفی جاذبه های گردشگری آنتالیا دل نوشته های یک مرد Shawn